گهگاهی سفری کن به حوالی دلت ، شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد
...
ما هرچه دویدیم به مقصد نرسیدیم / از عشق به جز مزه ی تلخش نچشیدیم
...
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم ، حتی برای �تو� که سالها منتظر در زدنت بودم
...
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد ، اگر باران بند بیاید از این خانه می روم
|